یه روز خـانومـی قبـل از برگشتـن هـمسرش از سـر کار،در نـامه ای نـوشت:
"مـن خونـه رو تا ابـد تـرک کردم و دیگـه حاضـر نیستـم با تـو زندگـی کـنم!!"
نامـه رو گـذاشت روی مـیزو خـودش رفت زیـر تخـت خـواب قـایم شد که عکـس العـمل شـوهرش رو بـعد از خـوندن نامـه ببینـه!!!
شوهـرش خـسته از سـر کار میـاد و وارد اتـاق شـد و چشمـش به کـاغذ روی میـز افتـاد و نامـه ی همسـرش رو خـوند،،،
پس از خـوندن نامـه با خونسـردی روی کاغـذ چیـزی نوشـت،
در همیـن هنگـام زنـگ موبایـل شوهـر به شـدا در میـاد و شوهـر جـواب میـده:
"سـلام عزیـزم،من فـقط لبـاسامو عـوض کنم میـام،،،منتـظرم باش فـدات شم،،،خداروشـکر ایـن زنم از خـونه رفتـه و برا هـمیشه گورشـو گم کـرده،ایـشالا دیگـه ریختـشو نبینـم،من تـا نیـم ساعت دیگـه پـیشتـم"
بـعد در حالـی که داشـت زیر لـب آواز مـی خوند از خـونه خارج شد،،،
زن که از شـدت عصـبانیت و ناراحـتی داشت مـی مرد بـعد از خروج شـوهرش،از زیـر تخـت بیـرون اومـد ورفت ببیـنه شوهـرش چی رو کاغـذ نوشـته،،،
دیـد شوهـرش نوشـته:
"خـنـگــول دیـوونــه،کـف پــای چـپـت مـعــلوم بــود!!
مــن مـیـرم نـون بـخــرم و بـیــام

نظرات شما عزیزان:

fere$hte

ساعت8:52---14 آبان 1393

عااااااااااااااااالی بود.

هلیا

ساعت13:12---16 مهر 1393

[وب سایت]

اسمِ بازیِ من و خدا زندگی ست

هیچ چیز، مثلِ بازیِ قشنگِ ما عجیب نیست

بازی ای که ساده است و سخت،

مثلِ بازیِ بهار با درخت

با خدا طرف شدن کارِ مشکلی ست،

زندگی

بازیِ خدا و یک عروسکِ گِلی ست!

alone

ساعت3:09---16 شهريور 1393

[وب سایت]

چه زیبا حرف میزنی ؟ تو می گویی از زاویه ی من به مسئله نگاه کن
از زاویه تو … آها دیدم
از زاویه ی تو چه تنگ است کنارهم نشستن دوضلع من وتو...

هلیا

ساعت19:55---5 شهريور 1393

[وب سایت]

°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_________________
~~~~/__ بيا اينم وسيله حالا ديگه_\~~~~~~
~~~~~/ _ميتوني بهم سر بزني _\~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨

alone

ساعت15:00---25 مرداد 1393

[وب سایت]

dame mardaye injuri garrrrrrrrm

هلیا

ساعت18:06---3 مرداد 1393

[وب سایت]

گفتند: گرسنگی نکشیدی

عاشقی یادت بره ..!

روزه گرفتم تا فراموشت کنم .

اما شدی...

دعای افطار و حاجت سحرم !!

leyli.net7

ساعت16:48---3 مرداد 1393

سلام علی تو وبتو اپ نمیکنی اینه ک میام میبینم اپ نیستی کامنتم نمیزارم در نتیجه
پاسخ:سلام شما به بزرگی خودتون ببخشید //وقت نمیکنم آپ کنم

leyli.net7

ساعت17:43---24 تير 1393

[وب سایت]

این پستتم قشنگ بود خخخخ خداییش اخرشو خودم حدس زدم یارو چی میخاد بگه ولی من یکی دیگشو تو ی سایت دیگ خوندم خیلی غم انگیز بودش دو روز دپ بودم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخ

:::atieh:::

ساعت22:43---23 تير 1393

[وب سایت]

چققققققققدباحال بودواقعاخخخخ ابروی هرچی زنه ...خخخخخ واقعا باحال بودلایک
پاسخ:مررررررررسی

اجی asal

ساعت16:00---19 تير 1393

[وب سایت]

ساکت نیـــــــــــــــــــــســــــ تم ...

لبهایم هم نســــــــــــــوخته ...

فقــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــط

تمام من تاول زده از اشی که نخوردم ...!

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: